در فرهنگ عمومى فارسى تقليد در صورتى بار منفى دارد كه مقلد هيچ گونه دليلى براى پيرويش نداشته و كوركورانه در پى كسى برود و از سخن كسى تبعيت نمايد. بى شك چنين تقليدى ناپسند و مذموم است ; بيان اقبال لاهورى هم اشاره به اين نكته دارد:
خلق را تقليدشان بر باد داد *** ***اى دو صد لعنت بر اين تقليد باد
ليكن تقليد در احكام دين نه كوركورانه و بى دليل است و نه مذموم، بلكه عقل آدمى چنين روشى را براى همگان تجويز مى كند. علامه طباطبايى مى فرمايد :
«تقليدى كه مورد بحث ماست غير از تقليدى است كه به معنى تبعيت كوركورانه و پيروى بى خردانه مى باشد كه اسلام با تمام قوا با وى مبارزه مى كند و قرآن كريم(1) او را يكى از مذموم ترين صفات انسان شمرده، آنانى را كه از نياكان و بزرگانشان و يا از مردمان هواپرست و هوسباز، بى چون و چرا و بدون منطقى صحيح تقليد و تبعيت مى كنند و دنبال هر صدايى مى افتند، جزو حيوانات مى شمارد».(2)
با عنايت به تمييز تقليد روا از نقليد ناروا، به مطالب زير توجه فرماييد:
1. با گسترش دامنه علوم، پديده تخصصى شدن امرى پسنديده است ، در يك امر تخصصى سه راه را وجود دارد:
الف) به دست آوردن تخصص;
ب) پيروى از يك متخصص;
ج) عمل به گونه اى كه اين يقيين را ايجاد نمايد كه آنچه بايد انجام گرفته باشد، انجام شده است; كه در اين صورت بايد با مطالعه تمام ديدگاه ها، به گونه اى عمل نماييم كه عملكرد ما بر محور همه ديدگاه ها باشد، كه بدان احتياط مى گويند.
1. (وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ); و چون به آنان گفته شود: از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد ; مى گويند: نه، بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافته ايم، پيروى مى كنيم. آيا هر چند پدرانشان چيزى را درك نمى كرده و به راه صواب نمى رفته اند ـ باز هم در خور پيروى هستند ـ ؟. سوره بقره، آيه 170.
2. عقل آدمى توصيه مى كند كه اگر فرد خود متخصص نيست، از متخصص پيروى كند. در حوزه احكام دين نيز اين قاعده جارى است، زيرا بايد براى آگاهى از احكام شرعى، به آگاهى هاى بسيارى دست يافت تا به مرتبه اجتهاد رسيد، بى شك نيل به به اين جايگاه نيازمند سال ها تلاش جدى است، در غير اين صورت به حكم عقل اگر فرد مجتهد يا احتياط كننده ـ محتاط ـ نيست، لازم است از مجتهد تقليد كند.(1) به عنوان مثال، يك پزشك تصميم به ساخت يك خانه مى گيرد، در اين زمينه يا بايد خود دست ه بكار شود و پس از بهره گيرى از دانش مهندسى عمران و گذراندن دوره تجربى، با دست خود به معمارى آن بپردازد، يا با بهره گيرى از نظر تمام مهندسان و معماران به اين كار اقدام كند و يا ساخت خانه را به يك مهندس كار كشته و متخصص بسپارد. عقل سالم راه سوم را منطقى ترين راه دانسته، او را به مراجعه كردن به يك مهندس و معمار كاركشته رهنمون مى شود .
3. تقليد از يك مجتهد، پيروى بى دليل و كوركورانه نيست، زيرا در هر مساله كه از مجتد پيروى مى شود، آن مساله متكى بر منابع وسيع اسلامى است كه در صورت پرسش، پاسخ آن قابل ارايه مى باشد.
4. به جز راهنمايى عقل، قرآن كريم نيز همگان را به پيروى، پرسش و تقليد از دانايان امت توصيه مى كند :
(فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ);(2) اگر نمى دانيد از آگاهان بپرسيد.
1. باورها و پرسش ها، مهدى هادوى، ص 58.
2. سوره انبيا، آيه 7.